English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6565 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
kipskin U چرم دباغی نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rawhide U پوست دباغی نشده
rawhides U پوست دباغی نشده
Other Matches
tannery U دباغی
tanning U دباغی
tannage U دباغی
tanneries U دباغی
cordwainery U دباغی
taw U دباغی کردن
kipping U چرم دباغی
tan U دباغی کردن
tanbark U مازوی دباغی
kipped U چرم دباغی
kip U چرم دباغی
tanyard U محل خمرههای دباغی
tannage U چرم دباغی شده
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
tan U مازوی دباغی پوست مازو
horsehide U پوست خام یا دباغی شده اسب
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
curriery U محل تهیه چرم دباغی شده برای کار
leaching U دباغی بوسیله اب نمک وپوست درخت وغیره تصفیه خاک
smokehouse U محل دود دادن گوشت ماهی وپوست دباغی وغیره
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete U انجام نشده پر نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
uncharged U پر نشده
unbowed U خم نشده
unaudited <adj.> U آزمایش نشده
unasked U سوال نشده
undeterred <adj.> U منصرف نشده
unseen U مکشوف نشده
unseen U مشاهده نشده
sightless U دیده نشده
uninvited U دعوت نشده
unattached U توفیق نشده
uncontrolled U مهار نشده
untested <adj.> U آزمایش نشده
uninspected <adj.> U آزمایش نشده
unexamined <adj.> U آزمایش نشده
unevaluated <adj.> U آزمایش نشده
unchecked <adj.> U آزمایش نشده
non-registered [not registered] <adj.> U ثبت نشده
autochthonous U جابجا نشده
unsung U سروده نشده
unsung U ستایش نشده
unalloyed U الیاژ نشده
uncontrolled U کنترل نشده
unchanged U عوض نشده
unabridged U کوتاه نشده
unfulfilled U اجرا نشده
unabridged U تلخیص نشده
unfulfilled U انجام نشده
undyed <adj.> U رنگرزی نشده
uncommitted U تقبل نشده
unbidden U دعوت نشده
haggard U رام نشده
unsung U خوانده نشده
unbleached <adj.> U سفیدگری نشده
unattached U اعزام نشده
unpaid U پرداخت نشده
unabated U کاسته نشده
unclaimed U مطالبه نشده
uncut U از هم جدا نشده
uncut U قطع نشده
uncut U بریده نشده
undisturbed U مختل نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. U تا دیر نشده
undisiplined U تربیت نشده
tenantless U اشغال نشده
unexploded U منفجر نشده
unsought U کاوش نشده
unspotted U ننگین نشده
roughdry U اطو نشده
unnormalized U هنجار نشده
unpolished U پرداخت نشده
unpremediated U تصور نشده
non switched line U خط گزینه نشده
unsaturate U اشباع نشده
unsaturated U اشباع نشده
unsaved U پس انداز نشده
the date was not specified U نشده بود
unaccommodated U فراهم نشده
unaccomplished U انجام نشده
undirected U هدایت نشده
undefined U تعریف نشده
undeeded U در سندقید نشده
uncoditioned U شرط نشده
uncoditioned U قطعی نشده
uncleared U ترخیص نشده
uncircumcised U ختنه نشده
unleached U سفید نشده
unlicked U لیسیده نشده
unbowed U سر کوب نشده
unbacked U رام نشده
unset U ثابت نشده
unshod U نعل نشده
intemerate U بی ناموس نشده
wound less U زخمی نشده
untested <adj.> U بررسی نشده
unconnected U وصل نشده
unearned U کسب نشده
unguarded U حراست نشده
unguarded U حساب نشده
custom uncleared U ترخیص نشده
unpublished U چاپ نشده
unpublished U نشر نشده
unquestioned U استنتاق نشده
unquestioned U بررسی نشده
unquestioned U بحث نشده
unworn U استعمال نشده
unworn U کهنه نشده
unwashed U شسته نشده
innascible U زایده نشده
unsight U دیده نشده
inextinct U نیست نشده
inedited U چاپ نشده
inedited U منتشر نشده
increate U افریده نشده
unsocialized U اجتماعی نشده
in sheets U صحافی نشده
in quires U صحافی نشده
unstudied U مطالعه نشده
imperforate U منگنه نشده
unthickened U تغلیظ نشده
unreconstructed U بازسازی نشده
unverified <adj.> U بازرسی نشده
unaudited <adj.> U امتحان نشده
unoccupied U اشغال نشده
vacant U اشغال نشده
unchecked <adj.> U امتحان نشده
unevaluated <adj.> U امتحان نشده
unexamined <adj.> U امتحان نشده
uninspected <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U تایید نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U کنترل نشده
untested <adj.> U بازرسی نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
unverified <adj.> U تست نشده
unevaluated <adj.> U تست نشده
unexamined <adj.> U تست نشده
uninspected <adj.> U تست نشده
uncounted U شمرده نشده
untested <adj.> U تست نشده
unverified <adj.> U بررسی نشده
unaudited <adj.> U بازرسی نشده
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
virgins U استفاده نشده
unaudited <adj.> U ارزیابی نشده
unverified <adj.> U آزمایش نشده
savaging U رام نشده
undetected U کشف نشده
inexact U درست نشده
uninspected <adj.> U ممیزی نشده
untested <adj.> U ممیزی نشده
unissued <adj.> U توزیع نشده
unissued <adj.> U منتشر نشده
virgin U استفاده نشده
unread U خوانده نشده
unchecked <adj.> U ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> U ارزیابی نشده
unexamined <adj.> U ارزیابی نشده
uninspected <adj.> U ارزیابی نشده
untested <adj.> U ارزیابی نشده
inviolate U نقض نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
unaudited <adj.> U کنترل نشده
outstandingly U وصول نشده
outstandingly U واریز نشده
outstanding U پرداخت نشده
outstanding U تصفیه نشده
outstanding U وصول نشده
outstanding U واریز نشده
unmitigated U کاسته نشده
unaudited <adj.> U تایید نشده
uncharted U اکتشاف نشده
unbroken U رام نشده
outstandingly U تصفیه نشده
unchecked <adj.> U کنترل نشده
Recent search history Forum search
1some services are not in full force
1set the record straight
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
2purchase off the registry
1what is Labbad
0Nonwoven fabric
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com